خلاصه سخنرانی دکتر نادر عقیلیان:
آسیب شناسی فساد اداری و قانونگریزی
معانی فساد :
- در فرهنگ فارسی فساد به معنی تباه شدن و متلاشی گشتن است.
- از لحاظ فلسفی فساد عبارت است از دگرگونی ناگهانی که بر شیئی وارد می شود و حالت آنرا تغییر می دهد یا آنرا به شیئی دیگر تبدیل می کند و این دگرگونی و تبدیل به حدی می رسد که دیگر نمی توان آنرا بدان نامید و یا شناسایی کرد.
- فساد یا کروپسیون (CORRUPTION) در زبان فرانسه ریشه لاتین داشته و به معنای مضمحل شدن، گندیدن و چرک کردن می باشد.
درعرف عمومی فساد عبارتست از بهره گیری از قدرت عمومی برای نفع شخصی، ارتقاء مقام، کسب شهرت یا نقض قانون و زیرپا نهادن معیارهای اخلاقی به خاطر یک گروه یا طبقه خاص .
انواع فساد :
1- فساد اداری
2- فساد اقتصادی
3- فساد اجتماعی
4- فساد سیاسی
5- فساد زیست محیطی
6- فساد اخلاقی و شخصی
تعریف فساد اداری
تعریف صحیح فساد اداری :
مجموعه تصمیمات، طرح ها، شیوه ها، کارها، گزینش ها و روابطی که توسط کارمندان در محیط و نظام اداری بر خلاف منافع عمومی کشور و گاه بر خلاف قوانین حاکم بر جریان امور اداری و بر خلاف اهداف و منافع جامعه به وقوع می پیوندد و موجب تباهی شفافیت و منافع عمومی می شود.
ماده ی 1 قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد مصوب 1390/8/7 فساد را این گونه تعریف نموده است: « فساد در این قانون هر گونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هر گونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیر مستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیررشاء،ارتشاء،اختلاس،تبانی،سوءاستفاده ازمقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداخت های غیر قانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیصهای غیر قانونی،جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی».
انواع فساد اداری: 1- فساد اداری سیاه
2- فساد اداری خاکستری
3- فساد اداری سفید 1- فساد خرد
2- فساد سازمان یافته
3- فساد بزرگ
عوامل و ریشه های فساد اداری و قانونگریزی: 1- عوامل و ریشه های دموکراتیک
2- عوامل و ریشه های اجتماعی و فرهنگی
3- عوامل و ریشه های اقتصادی
4- عوامل وریشه های سیاسی
5- عوامل و ریشه های اداری و ساختاری
6- عوامل و ریشه های حقوقی
عوامل و ریشه های دموکراتیک: 1- دولت سالاری
2- تملک دولت توسط گروه یا طبقه ای خاص
3- توسعه نامتوزان و نابرابر
4- چرخش قدرت دردست عناصر وابسته به دولت 5- ناکارآمدی عناصردولتی
6- عدم پاسخگوئی متصدیان کلان دولتی عوامل و ریشه های اجتماعی و فرهنگی: 1- تغییر ارزش ها در جامعه
2- مغایرت اهداف رسمی با واقعیت های اجتماعی
عوامل و ریشه های اقتصادی: 1- مداخله وسیع و گسترده دولت در امور اقتصادی
2- مقررات دولتی فراگیر و وسیع غیرضروری
3- پائین بودن حقوق کارکنان نسبت به تورم و گرانی
4- بی ثباتی وضعیت اقتصادی
5- شکاف طبقاتی و نابرابری های اجتماعی
6- عدم شفافیت لازم در قراردادهای کلان دولتی
7- ضعف نهادهای نظارتی
عوامل و ریشه های سیاسی: 1- یارگیری و جناح بندی های سیاسی
2- سوء استفاده از منابع و امکانات دولتی و بکارگیری آنها در جهت تقویت منافع حزب حاکم
3- چشم پوشی از تخلف و فساد کارگزاران حزب و گروه ( تبعیض در برخورد با مفسدان اداری )
4- ایجاد مانع برای دستگاه های نظارتی و قضائی
5- تبانی و مواضعه مدیران میانی بمنظور دور زدن قوانین
6- سانسور مطبوعات ، رسانه ها ، احزاب و تشکل های سیاسی و مدنی
7- فقدان بی طرفی دولت و تصمیمات جانبدارانه
8- تخدیش اصل تفکیک قوا
عوامل و ریشه های اداری و ساختاری: 1- فقدان شایسته سالاری
2- انجام گزینش های حزبی ، عقیدتی و رابطه محور
3- دور زدن قانون به منظور تامین نظر جناح حاکم
4- وجود ساختار اداری بروکراتیک و ضوابط غیر ضرور و عریض و طویل
5- فقدان کارشناسان متبحر و مسلط به امور تخصصی و فنی در نهادهای نظارتی
6- فقدان اختیارات لازم برای رویا روئی با مفاسد اداری
7- مسامحه با تخلفات و فساد مدیران هم گروه
عوامل و ریشه های حقوقی: 1- عدم مداخله مجریان قانون در تصویب آن
2- عدم آگاهی مردم نسبت به قوانین موضوعه
3- ذهنیت منفی مردم نسبت به قانون
4- تغییر و اصلاح پی در پی قوانین ، آئین نامه ها و بخشنامه ها
5- فقدان شفافیت و تفسیر پذیربودن قوانین
6- عدم تنقیح قوانین و ضوابط کاهنده فساد
7- فقدان واکنش قوی جزائی |